موانع نکاح اموری است که عدم آنها در نکاح شرط است و وجود آنها مانع صحت ازدواج می شود . موانع نکاح را شرایط منفی نیز می توان نامید .
این موانع در حقوق ایران عبارتند از : شوهر داشتن ، داشتن چهار زن دائمی ، عدۀ زن، قرابت در حدود معین ، مطلقه بودن به سه طلاق و نه طلاق، کفر، لعان و احرام که ذیلا به شرح هر یک از آنها می پردازیم.
۱-شوهر داشتن (تأهل)
شوهر داشتن زن یکی از موانع نکاح است و ازدواج با زن شوهر دار، ضمانت اجرای مدنی و کیفری دارد، اگر چه چند زنی در حقوق ما با شرایطی پذیرفته شده است ، ولی چند شوهری به هیچ وجه مجاز نیست.
تعدد شوهر برخلاف نظم عمومی و اخلاق حسنه و موجب اختلاط نسل است و قانون هیچ یک از کشورهای متمدن ، آن را نپذیرفته است. برابر قانون مدنی که باطل است و به علاوه ممکن است موجب حرمت ابدی (همیشگی) ازدواج با زن و مرد دوم گردد.ماده ۱۰۵۰ قانون مدنی در این باره می گوید: «هر کس زن شوهر دار را با علم به وجود علقه زوجیت و حرمت نکاح برای خود عقد کند، عقد باطل و آن زن مطلقا بر آن شخص حرام موبد می شود.»
بنابراین اگر کسی زن شوهرداری را باعلم به وجود رابطه زوجیت و حرمت نکاح برای خود عقد کند، این ازدواج هم باطل و هم موجب حرمت ابدی است ؛ یعنی دیگر هیچگاه ، حتی پس از انحلال نکاح، آن مرد نمی تواند با این زن ازدواج کند.پس ازدواج با زن شوهردار جرم است و اگر منجر به مواقعه نگردد، طرفین این عقد باطل به شش ماه تا ۲ سال حبس یا جزای نقدی از سه تا داوزده میلیون ریال محکوم خواهند شد(ماده ۶۴۴ قانون مجازات اسلامی تعزیرات و مجازتهای بازدارنده مصوب ۱۳۷۵)
۲-داشتن چهار زن دائمی
در حقوق اسلامی تعدد زوجات به چهار زن دائمی محدود شده و استیفاء عدد از موانع نکاح به شمار آمده است.
استیفاء در لغت به معنی کامل گرفتن است و استیفاء عدد در اصطلاح فقهی آن است که مرد چهار زن دائم داشته باشد ؛ در این صورت نمی تواند زن پنجمی به عقد دائمی بگیرد.
همانطور که شوهر داشتن مانعی برای ازدواج زن به شمار می رود، استیفاء عدد مانعی برای ازدواج دائم مرد و موجب بطلان نکاح مجدد است. این منع در قانون مدنی صریحاً ذکر نشده است ، لیکن با توجه به حقوق اسلامی و طبق عرف و عادت مسلم که مبتنی بر آن است، در محدود بودن تعدد زوجات دائم به چهار زن نمی توان شک کرد.
تعدد زوجات در کشورهای غربی ممنوع و بر خلاف نظم عمومی و اخلاق حسنه است ولی در حقوق ایران و اکثر کشورهای اسلامی ، به پیروی ار فقه اسلامی ، در صورتی که از حد مقرر تجاوز نکند، پذیرفته شده است. البته قانونگذار جدید آن را بیش از پیش محدود کرده است.
۳-عدۀ زن
در عده بودن زن یکی از موانع نکاح به شمار می آید و قبل از توضیح در این باره بجاست مفهوم و احکام عده مورد بررسی قرار گیرد. بنابر تعریف ماده ۱۱۵۰ قانون مدنی «عده عبارت است از مدتی که تا انقضای آن زنی که عقد نکاح او منحل شده است نمی تواند شوهر دیگر اختیار کند.»
در توجیه عده دلایلی آورده شده است:یکی آنکه جلوگیری از اختلاط نسل ایجاب می کند که زن تا مدتی پس از انحلال نکاح نتواند شوهر کند. دیگر آنکه رابطه نکاح ، هر قدر ناپایدار و ملال آور باشد، محترم است و احترام آن اقتضا می کند که زن نتواند بلافاصله پس از انحلال نکاح، از نو ازدواج کند.علاوه بر این دلایل که در پاره ای موارد تنها یکی از آنها صادق است ، عده طلاق گاهی مهلتی برای تفکر و بازگشت به زندگی زناشویی است. در این مدت زن و شوهر می توانند درباره کانون خانوادگی ، سرنوشت خود و فرزندان شان نیک بیندیشند و قانونگذار به شوهر امکان داده است که در صورت پشیمانی از گستن رابطه زناشویی، با رجوع به همسر خود، اثر طلاق را از میان برده، زندگی مشترک را بدون اشکال از سر گیرد.
اقسام عده
عده وفات : یعنی مدتی که زن بعد از مرگ شوهر باید برای اختیار شوهر دیگر صبر کند، اصولا چها ماه و ده روز است.
ماده ۱۱۵۴ قانون مدنی در این باره می گوید:« عده وفات چه در دائم چه در منقطع در هر حال چهارماه و ده روز است، مگر اینکه زن حامله باشد که در این صورت عده وفات تا موقع وضع حمل است، مشروط بر اینکه فاصله بین فوت شوهر و وضع حمل از چهار ماه و ده روز بیشتر باشد و الا مدت همان چهار ماه و ده روز خواهد بود.
عده طلاق و اقسام آن
۱- عدۀ زن آبستن : عده زن آبستن ، طبق ماده ۱۱۵۳ قانون مدنی ، تا وضع حمل است .
۲- عده زن غیر آبستن : برابر ماده ۱۱۵۱ قانون مدنی ، عده طلاق زن غیر آبستن سه طهر است. طهر در لغت پاک شدن را گویند و در اصطلاح حقوقی عبارت است از پاکی زن از عادت زنانگی و نیز مدتی که بین دو عادت زنانگی قرار گیرد.
۳- زنانی که عده طلاق ندارند: « زنی که بین او و شوهر خود نزدیکی واقع نشده و همچنین یائسه نه عده طلاق دارد و نه عده فسخ نکاح، ولی عده وفات در هر مورد باید رعایت شود (ماده ۱۱۵۵۹ مقصود از زن یائسه زنی است که به سن یأس رسیده باشد یعنی سنی که دیگر امید باردار شدن ندارد.)
عدۀ بذل یا انقضاء مدت در ازدواج موقت
عدۀ بذل یا انقضاء مدت که مربوط به نکاح منقطع است با عدۀ طلاق همیشه یکسان نیست.اگر زن حامله باشد، مانند مورد طلاق، عدۀ او با وضع حمل منقضی می شود، ولی اگر حامله نباشد در مورد بذل یا انقضا مدت یا فسخ نکاح منقطع ، مقرر می دارد: «عدۀ فسخ نکاح و بذل مدت و انقضا آن در مورد نکاح منقطع در غیر حامل دو طهر است ، مگر اینکه زن با انقضای سن ، عادت زنانگی نبیندکه در این صورت ۴۵ روز است.»
۴- قرابت در حدود معین
خویشانی که نکاح با آنها به علت قرابت ممنوع است محارم نامیده می شوند.
قرابت در حدود معین نه فقط در حقوق ایران بلکه در حقوق همه کشورهای متمدن از موانع نکاح به شمار می آید.
ازدواج با خویشان نزدیک از نظر فیزیولوژی زیان بخش است و از نظر اخلاقی ازدواج با خویشان نزدیک منفور و محکوم است.
محارم بر سه دسته اند:محارم نسبی، محارم سببی،و محارم رضاعی
محارم نسبی:ماده ۱۰۴۵ قانون مدنی در این باره می گوید:
نکاح با اقارب نسبی ذیل ممنوع است:
۱- نکاح با پدر و اجداد و مادر و جدات هر قدر که بالا برود.
۲- نکاح با اولاد هر قدر که پایین بیاید.
۳- نکاح با بردار و خواهر و اولاد آنها تا هر قدر که پایین برود.
۴- نکاح با عمات (عمو و عمه ) و خالات (خاله و دایی) خد و عمات و خالات پدر و مادر و اجداد و جدات
محارم سببی :بر اساس مواد ۱۰۴۷ تا ۱۰۴۹ قانون مدنی، نکاح بین خویشان سببی ذیل ممنوع است .
۱- بین مرد و مادر و جدات زن حتی بعد از انحلال ازدواج (بند ا ماده ۱۰۴۷ )
۲- بین مرد و زنی که سابقاً زن پدر و یا زن یکی از اجداد یا زن پسر یا زن یکی از احفاء (فرزندزادگان ) او بوده است.(بند ۲ ماده مذکور)
۳- بین مرد و اناث از اولاد زن ، از هر درجه که باشند مشروط بر اینکه بین زن و شوهر نزدیکی واقع شده باشد.(بند ۳ ماده ۱۰۴۷)
۴- بین مرد و خواهر زن، مگر بعد از انحلال ازدواج با آن زن . ماده ۱۰۴۸ قانون مدنی در این باره می گوید: «جمع بین دو خواهر ممنوع است، اگر چه به عقد منقطع باشد»
۵- بین مرد و دختر برادر زن یا دختر خواهر زن، مگر با اجازه زن. (ماده ۱۰۴۹ قانون مدنی)
محارم رضاعی: اگر کودکی، شیر غیر مادر خود را با شرایط خاصی بنوشد، به آن زن (دایه) و بستگان او محرم می شوند که به آن محرم رضاعی یا شیری گفته می شود.
شرایط شیرخوارگی محرمیت
۱- شیر دایه ، محصول ازدواج شرعی و حلال باشد. بنابراین اگر زنی بدون زایمان کودک را شیر بدهد و یا از راه غیر شرعی زایمان کند، به کودک محرم نمی شود.
۲- کودک ، شیر را به طورمستقیم بنوشد. اگر شیر را در دهانش بدوشند یا در ظرفی بدوشند و به او بدهند ، محرم نمی شود.
۳- دایه هنگام شیر دادن ، زنده باشد؛ بنابراین اگر کودک ، همه یا برخی از نصاب شیرخوارگی را از زن مرده تغذیه کند؛سبب محرمیت نمی شود.
۴- سن شیرخوار از ۲۴ ماه قمری ،تجاوز نکرده باشد.
۵- مطلقه بودن به سه طلاق و نه طلاق
طبق ماده ۱۰۵۷ قانون مدنی «زنی که سه مرتبه متوالی زوجه یک نفر بوده و مطلقه شده،بر آن مرد حرام می شود مگر اینکه به عقد دائم به زوجیت مرد دیگری درآمده و پس از وقوع نزدیکی با او. به واسطه طلاق یا فسخ یا فوت، فراق حاصل شده باشد.»
بنابراین مردی که سه مرتبه متوالی زنی را طلاق داده ، اعم از اینکه طلاق بعد از رجوع در ایام عده یا پس از نکاح جدید واقع شده باشد، نمی تواند از نو با او ازدواج کند، زیرا ازدواجی که این قدر متزلزل و ناپدار باشد، نمی تواند کانون خانوادگی خوشبختی به وجود آورد و بجاست که از تجدید آن پس از سه بار طلاق متوالی جلوگیری شود به علاوه قانونگذار خواسته است بدین وسیله از تکرار طلاق جلوگیری کند.
فرض کنیم بعد از سه طلاق متوالی و دخالت محلل و انحلال نکاح و ازدواج مجدد زن و شوهر سابقش، باز زوجین با هم ناسازگاری آغاز کنند و طلاق تکرار گردد.این نمایشنامه مضحک نمی تواند برای همیشه ادامه داشته باشد. لذا قانونگذار به پیروی از فقه اسلامی مقرر داشته است : «زن هر شخصی که به نه طلاق که شش تای آن عدی است مطلقه شده باشد،بر آن شخص حرام موبد می شود»
۶-کفر :
کفر عبارت است از ناباوری به اسلام و کافر کسی است که به یکی از اصول اسلام یا یکی از ضروریات آن اعتقاد نداشته باشد. قانون مدنی نکاح زن مسلمان را با مرد غیر مسلمان ممنوع کرده است .نکاح مسلم با غیر مسلم جایز نیست اما اگر مرد مسلمان با زن غیر مسلمان (کتابیه ) ازدواج کند به دین او احترام می گذارد و اشکالی از جهت اختلاف دین پیش نخواهد آمد . هرگاه زن و شوهر هر دو کافر باشند و زن اسلام اختیار کند، نمی تواند به زندگی زناشویی با مرد کافر ادامه دهد در این صورت نکاح منحل خواهد شد، زیرا کفر هم ابتدائاً و هم استداماً مانع نکاح است.
راجع به ازدواج مرد مسلمان با زن غیر مسلمان قانون مدنی ساکت است و ظاهر این است که قانونگذار با توجه به فقه اسلامی نخواسته است این ازدواج رامنع کند این معنی از مفهوم مخالف ماده ۱۰۵۹ قانون مدنی هم قابل استنباط است اما ازدواج با زنان غیر کتابیه را منع کرده است. در فقه امامیه قول مشهور این است که فقط نکاح منقطع با زن کتابیه جایز و نکاح دائم باطل است.
۷-لعان :
لعان در لغت به معنی ناسزا گفتن و نفرین کردن به یکدیگر است و در اصطلاح حقوقی آن است که زن و شوهر با سوگندهای ویژه ای یکدیگر را تخطئه کنند. لعان هنگامی تحقق می یابد که شوهر به زن نسبت زنان دهد، یا فرزندی را که زن به دنیا آورده است از خود نفی کند.
در این صورت زوجین نزد حاکم شرع حضور می یابند و مرد چهار بار سوگند یاد می کند که راست می گوید و بار پنجم می گوید:لعنت خدا بر من اگر دروغگو باشم .آن گاه زن چهار بار سوگند می خورد که مرد دروغ می گوید، سپس می گوید : خشم خدا بر من اگر او راست گفته باشد.پس از انجام این مراسم زن همیشه به شوهر حرام می گردد و فرزند مورد لعان هم به شوهر ملحق نخواهد شد.تفریقی که با لعان حاصل می شود، موجب حرمت ابدی است.
۸-احرام :
ماده ۱۰۵۳ قانون مدنی در این زمینه می گوید:«عقد در حال احرام باطل است و با علم به حرمت موجب حرمت ابدی است .»
حقوق مدنی » هشتا از موانع ازدواج در حقوق ایران
موانع نکاح اموری است که عدم آنها در نکاح شرط است و وجود آنها مانع صحت ازدواج می شود . موانع نکاح را شرایط منفی نیز می توان نامید .
این موانع در حقوق ایران عبارتند از : شوهر داشتن ، داشتن چهار زن دائمی ، عدۀ زن، قرابت در حدود معین ، مطلقه بودن به سه طلاق و نه طلاق، کفر، لعان و احرام که ذیلا به شرح هر یک از آنها می پردازیم.
۱-شوهر داشتن (تأهل)
شوهر داشتن زن یکی از موانع نکاح است و ازدواج با زن شوهر دار، ضمانت اجرای مدنی و کیفری دارد، اگر چه چند زنی در حقوق ما با شرایطی پذیرفته شده است ، ولی چند شوهری به هیچ وجه مجاز نیست.
تعدد شوهر برخلاف نظم عمومی و اخلاق حسنه و موجب اختلاط نسل است و قانون هیچ یک از کشورهای متمدن ، آن را نپذیرفته است. برابر قانون مدنی که باطل است و به علاوه ممکن است موجب حرمت ابدی (همیشگی) ازدواج با زن و مرد دوم گردد.ماده ۱۰۵۰ قانون مدنی در این باره می گوید: «هر کس زن شوهر دار را با علم به وجود علقه زوجیت و حرمت نکاح برای خود عقد کند، عقد باطل و آن زن مطلقا بر آن شخص حرام موبد می شود.»
بنابراین اگر کسی زن شوهرداری را باعلم به وجود رابطه زوجیت و حرمت نکاح برای خود عقد کند، این ازدواج هم باطل و هم موجب حرمت ابدی است ؛ یعنی دیگر هیچگاه ، حتی پس از انحلال نکاح، آن مرد نمی تواند با این زن ازدواج کند.پس ازدواج با زن شوهردار جرم است و اگر منجر به مواقعه نگردد، طرفین این عقد باطل به شش ماه تا ۲ سال حبس یا جزای نقدی از سه تا داوزده میلیون ریال محکوم خواهند شد(ماده ۶۴۴ قانون مجازات اسلامی تعزیرات و مجازتهای بازدارنده مصوب ۱۳۷۵)
۲-داشتن چهار زن دائمی
در حقوق اسلامی تعدد زوجات به چهار زن دائمی محدود شده و استیفاء عدد از موانع نکاح به شمار آمده است.
استیفاء در لغت به معنی کامل گرفتن است و استیفاء عدد در اصطلاح فقهی آن است که مرد چهار زن دائم داشته باشد ؛ در این صورت نمی تواند زن پنجمی به عقد دائمی بگیرد.
همانطور که شوهر داشتن مانعی برای ازدواج زن به شمار می رود، استیفاء عدد مانعی برای ازدواج دائم مرد و موجب بطلان نکاح مجدد است. این منع در قانون مدنی صریحاً ذکر نشده است ، لیکن با توجه به حقوق اسلامی و طبق عرف و عادت مسلم که مبتنی بر آن است، در محدود بودن تعدد زوجات دائم به چهار زن نمی توان شک کرد.
تعدد زوجات در کشورهای غربی ممنوع و بر خلاف نظم عمومی و اخلاق حسنه است ولی در حقوق ایران و اکثر کشورهای اسلامی ، به پیروی ار فقه اسلامی ، در صورتی که از حد مقرر تجاوز نکند، پذیرفته شده است. البته قانونگذار جدید آن را بیش از پیش محدود کرده است.
۳-عدۀ زن
در عده بودن زن یکی از موانع نکاح به شمار می آید و قبل از توضیح در این باره بجاست مفهوم و احکام عده مورد بررسی قرار گیرد.بنابر تعریف ماده ۱۱۵۰ قانون مدنی «عده عبارت است از مدتی که تا انقضای آن زنی که عقد نکاح او منحل شده است نمی تواند شوهر دیگر اختیار کند.»
در توجیه عده دلایلی آورده شده است:یکی آنکه جلوگیری از اختلاط نسل ایجاب می کند که زن تا مدتی پس از انحلال نکاح نتواند شوهر کند. دیگر آنکه رابطه نکاح ، هر قدر ناپایدار و ملال آور باشد، محترم است و احترام آن اقتضا می کند که زن نتواند بلافاصله پس از انحلال نکاح، از نو ازدواج کند.علاوه بر این دلایل که در پاره ای موارد تنها یکی از آنها صادق است ، عده طلاق گاهی مهلتی برای تفکر و بازگشت به زندگی زناشویی است. در این مدت زن و شوهر می توانند درباره کانون خانوادگی ، سرنوشت خود و فرزندان شان نیک بیندیشند و قانونگذار به شوهر امکان داده است که در صورت پشیمانی از گستن رابطه زناشویی، با رجوع به همسر خود، اثر طلاق را از میان برده، زندگی مشترک را بدون اشکال از سر گیرد.
اقسام عده
عده وفات : یعنی مدتی که زن بعد از مرگ شوهر باید برای اختیار شوهر دیگر صبر کند، اصولا چها ماه و ده روز است.
ماده ۱۱۵۴ قانون مدنی در این باره می گوید:«عده وفات چه در دائم چه در منقطع در هر حال چهارماه و ده روز است، مگر اینکه زن حامله باشد که در این صورت عده وفات تا موقع وضع حمل است، مشروط بر اینکه فاصله بین فوت شوهر و وضع حمل از چهار ماه و ده روز بیشتر باشد و الا مدت همان چهار ماه و ده روز خواهد بود.
عده طلاق و اقسام آن
۱- عدۀ زن آبستن : عده زن آبستن ، طبق ماده ۱۱۵۳ قانون مدنی ، تا وضع حمل است .
۲- عده زن غیر آبستن : برابر ماده ۱۱۵۱ قانون مدنی ، عده طلاق زن غیر آبستن سه طهر است. طهر در لغت پاک شدن را گویند و در اصطلاح حقوقی عبارت است از پاکی زن از عادت زنانگی و نیز مدتی که بین دو عادت زنانگی قرار گیرد.
۳- زنانی که عده طلاق ندارند:« زنی که بین او و شوهر خود نزدیکی واقع نشده و همچنین یائسه نه عده طلاق دارد و نه عده فسخ نکاح، ولی عده وفات در هر مورد باید رعایت شود (ماده ۱۱۵۵۹ مقصود از زن یائسه زنی است که به سن یأس رسیده باشد یعنی سنی که دیگر امید باردار شدن ندارد.)
عدۀ بذل یا انقضاء مدت در ازدواج موقت
عدۀ بذل یا انقضاء مدت که مربوط به نکاح منقطع است با عدۀ طلاق همیشه یکسان نیست.اگر زن حامله باشد، مانند مورد طلاق، عدۀ او با وضع حمل منقضی می شود، ولی اگر حامله نباشد در مورد بذل یا انقضا مدت یا فسخ نکاح منقطع ، مقرر می دارد: «عدۀ فسخ نکاح و بذل مدت و انقضا آن در مورد نکاح منقطع در غیر حامل دو طهر است ، مگر اینکه زن با انقضای سن ، عادت زنانگی نبیندکه در این صورت ۴۵ روز است.»
۴- قرابت در حدود معین
خویشانی که نکاح با آنها به علت قرابت ممنوع است محارم نامیده می شوند.
قرابت در حدود معین نه فقط در حقوق ایران بلکه در حقوق همه کشورهای متمدن از موانع نکاح به شمار می آید.
ازدواج با خویشان نزدیک از نظر فیزیولوژی زیان بخش است و از نظر اخلاقی ازدواج با خویشان نزدیک منفور و محکوم است.
محارم بر سه دسته اند:محارم نسبی، محارم سببی،و محارم رضاعی
محارم نسبی:ماده ۱۰۴۵ قانون مدنی در این باره می گوید:
نکاح با اقارب نسبی ذیل ممنوع است:
۱- نکاح با پدر و اجداد و مادر و جدات هر قدر که بالا برود.
۲- نکاح با اولاد هر قدر که پایین بیاید.
۳- نکاح با بردار و خواهر و اولاد آنها تا هر قدر که پایین برود.
۴- نکاح با عمات (عمو و عمه ) و خالات (خاله و دایی) خد و عمات و خالات پدر و مادر و اجداد و جدات
محارم سببی :بر اساس مواد ۱۰۴۷ تا ۱۰۴۹ قانون مدنی، نکاح بین خویشان سببی ذیل ممنوع است .
۱- بین مرد و مادر و جدات زن حتی بعد از انحلال ازدواج (بند ا ماده ۱۰۴۷ )
۲- بین مرد و زنی که سابقاً زن پدر و یا زن یکی از اجداد یا زن پسر یا زن یکی از احفاء (فرزندزادگان ) او بوده است.(بند ۲ ماده مذکور)
۳- بین مرد و اناث از اولاد زن ، از هر درجه که باشند مشروط بر اینکه بین زن و شوهر نزدیکی واقع شده باشد.(بند ۳ ماده ۱۰۴۷)
۴- بین مرد و خواهر زن، مگر بعد از انحلال ازدواج با آن زن . ماده ۱۰۴۸ قانون مدنی در این باره می گوید: «جمع بین دو خواهر ممنوع است، اگر چه به عقد منقطع باشد»
۵- بین مرد و دختر برادر زن یا دختر خواهر زن، مگر با اجازه زن. (ماده ۱۰۴۹ قانون مدنی)
محارم رضاعی: اگر کودکی، شیر غیر مادر خود را با شرایط خاصی بنوشد، به آن زن (دایه) و بستگان او محرم می شوند که به آن محرم رضاعی یا شیری گفته می شود.
شرایط شیرخوارگی محرمیت
۱- شیر دایه ، محصول ازدواج شرعی و حلال باشد. بنابراین اگر زنی بدون زایمان کودک را شیر بدهد و یا از راه غیر شرعی زایمان کند، به کودک محرم نمی شود.
۲- کودک ، شیر را به طورمستقیم بنوشد. اگر شیر را در دهانش بدوشند یا در ظرفی بدوشند و به او بدهند ، محرم نمی شود.
۳- دایه هنگام شیر دادن ، زنده باشد؛ بنابراین اگر کودک ، همه یا برخی از نصاب شیرخوارگی را از زن مرده تغذیه کند؛سبب محرمیت نمی شود.
۴- سن شیرخوار از ۲۴ ماه قمری ،تجاوز نکرده باشد.
۵-مطلقه بودن به سه طلاق و نه طلاق
طبق ماده ۱۰۵۷ قانون مدنی « زنی که سه مرتبه متوالی زوجه یک نفر بوده و مطلقه شده،بر آن مرد حرام می شود مگر اینکه به عقد دائم به زوجیت مرد دیگری درآمده و پس از وقوع نزدیکی با او. به واسطه طلاق یا فسخ یا فوت، فراق حاصل شده باشد.»
بنابراین مردی که سه مرتبه متوالی زنی را طلاق داده ، اعم از اینکه طلاق بعد از رجوع در ایام عده یا پس از نکاح جدید واقع شده باشد، نمی تواند از نو با او ازدواج کند، زیرا ازدواجی که این قدر متزلزل و ناپدار باشد، نمی تواند کانون خانوادگی خوشبختی به وجود آورد و بجاست که از تجدید آن پس از سه بار طلاق متوالی جلوگیری شود به علاوه قانونگذار خواسته است بدین وسیله از تکرار طلاق جلوگیری کند.
فرض کنیم بعد از سه طلاق متوالی و دخالت محلل و انحلال نکاح و ازدواج مجدد زن و شوهر سابقش، باز زوجین با هم ناسازگاری آغاز کنند و طلاق تکرار گردد.این نمایشنامه مضحک نمی تواند برای همیشه ادامه داشته باشد. لذا قانونگذار به پیروی از فقه اسلامی مقرر داشته است : «زن هر شخصی که به نه طلاق که شش تای آن عدی است مطلقه شده باشد،بر آن شخص حرام موبد می شود»
۶-کفر :
کفر عبارت است از ناباوری به اسلام و کافر کسی است که به یکی از اصول اسلام یا یکی از ضروریات آن اعتقاد نداشته باشد. قانون مدنی نکاح زن مسلمان را با مرد غیر مسلمان ممنوع کرده است .نکاح مسلم با غیر مسلم جایز نیست اما اگر مرد مسلمان با زن غیر مسلمان (کتابیه ) ازدواج کند به دین او احترام می گذارد و اشکالی از جهت اختلاف دین پیش نخواهد آمد . هرگاه زن و شوهر هر دو کافر باشند و زن اسلام اختیار کند، نمی تواند به زندگی زناشویی با مرد کافر ادامه دهد در این صورت نکاح منحل خواهد شد، زیرا کفر هم ابتدائاً و هم استداماً مانع نکاح است.
راجع به ازدواج مرد مسلمان با زن غیر مسلمان قانون مدنی ساکت است و ظاهر این است که قانونگذار با توجه به فقه اسلامی نخواسته است این ازدواج رامنع کند این معنی از مفهوم مخالف ماده ۱۰۵۹ قانون مدنی هم قابل استنباط است اما ازدواج با زنان غیر کتابیه را منع کرده است. در فقه امامیه قول مشهور این است که فقط نکاح منقطع با زن کتابیه جایز و نکاح دائم باطل است.
۷-لعان :
لعان در لغت به معنی ناسزا گفتن و نفرین کردن به یکدیگر است و در اصطلاح حقوقی آن است که زن و شوهر با سوگندهای ویژه ای یکدیگر را تخطئه کنند. لعان هنگامی تحقق می یابد که شوهر به زن نسبت زنان دهد، یا فرزندی را که زن به دنیا آورده است از خود نفی کند.
در این صورت زوجین نزد حاکم شرع حضور می یابند و مرد چهار بار سوگند یاد می کند که راست می گوید و بار پنجم می گوید:لعنت خدا بر من اگر دروغگو باشم .آن گاه زن چهار بار سوگند می خورد که مرد دروغ می گوید، سپس می گوید : خشم خدا بر من اگر او راست گفته باشد.پس از انجام این مراسم زن همیشه به شوهر حرام می گردد و فرزند مورد لعان هم به شوهر ملحق نخواهد شد.تفریقی که با لعان حاصل می شود، موجب حرمت ابدی است.